سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت زینب و سیدالشهدا با یکدیگر در بازگشت به کربلا

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

مظهـر صبـر خـدای حـیّ داور زینـبم!            یادگـار حیـدر و زهـرای اطهـر زینـبم!
فتح کردم شام را سنگر به سنگر زینبم!            آمدم همچون علی از فـتح خـیبر زینبم!


گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوزتر

بازگـشـتی از همه سـردارها پیـروزتر
باغبان از بهر گـل‌هایت گلاب آورده‌ام            بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آورده‌ام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آورده‌ام            پرچم پیروزی از شـام خـراب آورده‌ام
آه دل را آتش فـریـاد کـردم یـا حـسـین
شام ویران را حسین‌آباد کردم یا حسین

خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی            یاس بـاغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کـبـودی رخت مهـرِ جـهـان‌آرا شدی            هر چه می‌بینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
بارها جان دادی اما زنـده‌تر گـشتی بیا
دست بسته رفـتی و پیروز برگشتی بیا
من خدا را آیت فتح و ظفر بودم حسین            با سرت تا شام ویران هم‌سفر بودم حسین
بر دل دشمن ز خنجر تیزتر بودم حسین            دختران بـی‌پناهت را سپـر بودم حسین
بس که آمد کعب نی از چار جانب بر تنم
گشت سر تا پا تنم نیـلی‌تر از پیـراهـنم
زیـنبـم، پـیـروز میـدان بـلا دیـدم تو را            فـاتــح روز نـبــردِ ابــتـلا دیــدم تـو را
لحظه لحظه قهرمان کربلا دیــدم تو را            خوانده‌ام قرآن و در طشت طلا دیدم تو را
تو نگه کردی و دشمن چوب می‌زد بر لبم
بـر نگاهِ درد خیزت گریـه کـردم زینبم
در کنار طشت چندین طایر افسرده بود            هم لب تو، هم دل مجروح من آزرده بود
کاش چوب آن ستمگر بر لب من خورده بود            کاش پای صوت قرآن تو زینب مرده بود
من که با صبرم غمت برجان خریدم یا حسین
در کـنار طشت پیـراهن دریـدم یا حسین
خواهرم آن شب که در ویرانه مهمانت شدم            بـا سـر ببْریـده‌ام شمـع شبـستـانت شـدم
شستشو از گرد ره با اشک چشمانت شدم            چشم خود بستم، خجل از چشم گریانت شدم
دخترم پرپر زد و جان داد دیدم خواهرم
زد نفس تا از نفـس افتاد دیدم خواهـرم
یا اخا آن شب تو کردی با سر خود یاری‌ام            ورنه می‌شد سیل خون در دیده اشک جاری‌ام
ماند چون بغض گلو در سینه آه و زاری‌ام            کاش می‌مُردم من آن شب زین امانت داری‌ام
دختر مظلومه‌ات با دست زینب دفن شد
حیف او هم مثل زهرا مادرت شب دفن شد
جان خواهر من سر نی سایه‌بانت می‌شدم            نیمـه‌های شب چـراغ کاروانت می‌شدم
با اشارت‌های چشمم، ساربانت می‌شدم            گه جلو، گه پشت سر، گه هم‌عنانت می‌شدم
یاد داری سنگ زد از بام، خصمم بر جبین
از فـراز نی سرم افتـاد بر روی زمین
یا اخا، خون ریخت از فرق تو و چشم ترم            تا سرت افتاد از نی، سوخت جان و پیکرم
من زدم بر سینه، سیلی زد به صورت، مادرم
            کاش پیش سنگ آن ظالم سپر می‌شد سرم
قصۀ سنگ و جبین، بار دگر تکرار شد
رأس تو افتاد از نی، چشم زینب تار شد
جان خواهر این مصائب در رضای دوست بود            گر سرم افتاد از نی، پیش پای دوست بود
بر فراز نی مرا حال و هوای دوست بود
            ایـن اسارت، این شهادت، از برای دوست بود
تا در اطراف سر من طایر دل پر زند
شعله فریاد تو از نظم «میثم» سر زند

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم!            آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم!


 



ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید



 


من که صبرم غمت برجان خریدم یا حسین            در کنار طشت پیـراهن دریدم یا حسین